وبلاگ :
لثارات الحسين
يادداشت :
بار بگشاييد اينجا کربلاست
نظرات :
0
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
الهه ي سكوت
هميشه بغض پنهاني گلويم را حسابي در نظر دارد و مي دانم که آخر بغض پنهانم مرا بي جان و تن سازد.
چرا پنهان کنم در دل؟
چرا با کس نمي گويم؟
چرا با من نمي گويند ياران رمز رهگشايي را؟
همه ياران به فکر خويش و در خويشند. گهي پشت و گهي پيشند
ولي در انزواي اين دل تنها . چرا ياري ندارم من . که دردم را فرو ريزد
دگر هنگامه ي ترکيدن اين درد پنهان است
خداوندا نمي دانم
نمي دانم
و نتوانم به کس گويم
فقط مي سوزم و مي سازم و با درد پنهاني بسي من خون دل دارم. دلي بي آب و گل دارم
به پو چي ها رسيدم من
به بي دردي رسيدم من
به اين دوران نامردي رسيدم من
نميدانم
نمي گويم
نمي جويم نمي پرسم
نمي گويند
نمي جوند
جوابي را نمي دانم
سوالي را نمي پرسند و از غمها نمي گويند
چرا من غرق در هيچم؟
چرا بيگانه از خويشم؟
خداوندا رهايي ده
کللام آشنايي ده
خدايا آشنايم ده
خداوندا پناهم ده
اميدم ده